شب در طلسم گيسوان تو جا مانده بود و من

شب در طلسم پنجره ... بغضي ميان حنجره جا مانده بود و من. ... غم فقط در دل که نيست بي تو سر تا ...

شب در طلسم پنجره وا مانده بود و من بغضي ميان حنجره جا مانده بود و من. در خانه ... آه تو دامن ...

شب در طلسم پنجره وامانده بود و من بغضي ميان حنجره جا مانده ... اخلاص در کنار ريا مانده بود و من

خوب مي دانم که يک شب در طلسم دست تو. ... بغضــي ميان حنجره جا مانده بود و من.

شب در طلسم پنجره وامانده بود و من بغضي ميان حنجره جا مانده بود ...

Toggle navigation ايران ترانه. آهنگها; ويديو; بيشتر . متن آهنگ; خواننده ها; آلبومها

بغضي ميان حنجره جا مانده بود و من. در خانه اي که آينه حسي ... خوب مي دانم که يک شب در طلسم دست تو.

شب در طلسم پنجره وا مانده بود و من. بغضي ميان حنجره جا مانده بود و من. در خانه اي که آينه حسي ...

... تو در جام من ... شب در طلسم پنجره وامانده بود و من بغضي ميان حنجره جا مانده بود و من. در ...

نمي رسند به هم دستِ اشتياقِ تو و من ... شب در طلسم پنجره وا مانده ... حنجره جا مانده بود و من.

تنت حکايت گرماست در شب يلدا. و با حضور تو من ... قلب مني و من به تو ... کوه در قلب زمين جا مانده ...

شب در طلسم پنجره وا مانده بود و من بغضــي ميان حنجره جا ... صدا مانده بود و من در خانه ...

شب در طلسم پنجره وا مانده بود و من. بغضي ميان حنجره جا مانده بود و من. در خانه اي که ... تو در شب ...

شب در طلسم پنجره وا مانده بود و ... بغضي ميان حنجره جا مانده بود و من در ... با تو حس شعر در من ...

شب در طلسم ،پنجره وا مانده بود و من بغضي ميان ... جا مانده بود و من ... تو سحر در بر من ...

نفرين به عشقِ من و تو! ... کن تو تدبيري که در ليل و نهار ... روي دل جا مانده بود ...

شب در طلسم پنجره وامانده بود و من بغضي ميان حنجره جا مانده بود و من. در خانه ... گيسوان رها ...

در اين وبلاگ ... عزاي تو حماسه است- حسين ... محمد حسين شهريار - دريغ چشم و ...

شب در طلسم پنجره وا مانده بود و من بغضي ميان حنجره جا مانده بود و من. در خانه ... تا شب زلف تو ...

انگار پشت سالها خيال ، پشت سالها توهم جا مانده ... تو هستي و من ... در بودم گيسوان تو در شب ...

شب در طلسم پنجره وا مانده بود و من. بغضي ميان حنجره جا مانده بود و من. در خانه اي که آينه حسي ...

نفرين به عشقِ من و تو! ... جاي بايش روي دل جا مانده بود ... و من نميتوانم خودم را در ...

شب در طلسم پنجره وا مانده بود و من . بغضي ميان حنجره جا مانده بود و من. در خانه اي که ... تو و من ...

شب در طلسم پنجره وامانده ... جا مانده بود و من در خانه ... ميکني؟از توجا مانده ام و ...

• شب در طلسم پنجره وامانده بود و من ... • اگر چه بين من و تو هنوز ديوار است ...

دختــر و ... قهوه در شــب ... انقدر ذوق را يک جا توي ميم نديده بود ترسيده ... و تو ميفهمي و من باز ...

از جادوي چشمهات خودم و تو رو ... شب در طلسم پنجره ... بغضي ميان حنجره جا مانده بود و من در ...

شب در طلسم پنجره وامانده بود و من بغضي ميان حنجره جا مانده ... اخلاص در کنار ريا مانده بود و من

شب از پا نشستنم بود شب بي تو شب بي من ... فقط اسمي به جا مانده از انچه بودم و ... در غياب من و تو ...

... صداي پاشنه ي کفش هايت مرا در تو ... تو بود و هق هق من .نوبت ... تو براي تنهايي مردي جا ...

شب در طلسم پنجره وامانده ... جا مانده بود و من در خانه ... ام در مانده و حيران تو ام ...

شب در طلسم پنجره وا مانده بود ... ميان حنجره جا مانده بود و من. ... با هزار چرا مانده بود و من .

بسته به طلسم تو سرنوشتم همدم ... که هر چه در پي آنم فقط در قصه ها مانده. ... من بهار و با تو هر شب.

هر چه بر جا مانده ويران مي شود روح من ... من. گيسوان تو شب ... بود! من سفر مي کردم ، و در ...

دست من و تو ... شب در طلسم پنجره وا مانده بود و من بغضي ميان حنجره جا مانده بود و من. در ...

خدا هر جا که بوي گندم و آب و ... » و غزل دوم : « شب در طلسم پنجره ها وا مانده بود و من ... » و در ...

شب در طلسم پنجره وامانده ... جا مانده بود و من در خانه ... ام در مانده و حيران تو ام ...

‎قلم سبز من‎. 40 likes. westgolden.ir ... To connect with ‎قلم سبز من‎, sign up for Facebook today.

... از چشم تو در خاکسترم جا مانده ... و من از کاروان جا مانده ... در نا کجا...در طلسم ...

عاشقت هستم عزيزم ، کجايي که بي تو دارم شب و روز ... از ديروز جا مانده ... من رسيده و در من نشسته ...

تصوير مرد پشت رقص من گم بود. او رفته بود و من ... جا نمياره و نسرين شب ... در بودم گيسوان تو در شب ...

'سکوت تنهايي شب در ... برزخ را برده و من و چمدانم جا مانده ايم در اين ... من او بود و از ...

... ميان من و تو دلم در ديدن ... طوفان بود و من افسوس ... تو جا مانده / قدر يک شب هم ...

از يادت، دلتنگي به جا مانده و ... فاصله ي من و تو ... اي دوستان آبرو دار در نزد حق / در نيمه شب ...

يادگاري را که از تو در گلويم مانده ... همرهان رفتند و من از کاروان جا مانده ام ...

عشق من به تو ... ... سهراب سپهري ( ?? مهر ???? در کاشان ... شاعر و نقاش ايراني بود.

گرچه خود را جا زده جاي ِ تو، شب بو را ... نگاهي در راه مانده بود و صدايي در ... من و تو مثل دو تا ...

قلب من در شهر چشمان تو جا مانده است قدر يك شب ... من خنديد و رفت، اشك در ... جا مانده بود ...

دختر ديبوتادس کوزه گر عاشق جواني بود و ... همواره جدا افتاده و دور مانده ... آمده ام که تو با من ...

به جا مانده ... بهترين هر چه هست و بود! در بنفشه زار چشم تو ... تو مرا داري و من هر شب و روز ...