در شب گيسوان تو مست به خواب ميروم

در شب گيسوان تو مست به خواب مي روم در شب گيسوان تو مست به خواب مي روم ... مست و خراب ميروم

پرنسس، روزها را در خواب تو ميگذرانم و شب ... در شب گيسوان تو مست به ... ميروم ، تو را در ...

قهوه در شــب ... من حسوديم نميشود به بطري هاي الکل که مگر مست باشند و بيخيال . ... بندم به خواب ِ تو

صبا را مي بينم كه گيسوان ... شب رازها در ... كه به خواب ميروم. هميشه به تو ...

... به تماشاي تو رفتم در خواب ... به تو اي ماه شب بيداري ... پ ... به خواب ميروم ...

روز خوشي که ديدم آيا به خواب بود ؟ شب ... خوش آن شب ها که مست از ديدن او هوايي در ... يک شب تو را ...

گيسوان تو در انديشه ي من ... دل من در دل شب خواب ... سر به دامان تو بگذارم و در خواب روم گل به گل ...

و من بي بوسه ي تو . عزرائيل را به خواب مي ... در گيسوان تو ... هر شب خواب مي بينم ...

قصر ها ريخته شايد در شب ... مست آواره به ويرانه ي صبح پاي ديواري افتاده به خواب

غزل شماره ???: چند عمرم در شب هجران به ماتم ... غزل شماره ???: امشب که چشم مست تو در مهد خواب ...

تشنه لب را مي کند مست و ... لب به لبها تو ميرفتم به خواب ... هم آغوشي ما جاري شود در تن شب

گرچه تو مست و ... و من واله تو به عبث در ... عاشقي هست که در حسرت تو مي سو زد و به عشقت شب ...

در چشم به اشک آمدهء مست ... نيمه شب ها به خواب و ... تا رسيدم به تو افسوس به تباهي ...

... وآن هنگام كه به خواب ميروم. هميشه به تو نزديكترم ... تو مرا هميشه مست ... در دل شب، خواب ...

گيسوان تو شب بي ... سر به دامان تو بگذارم و در خواب روم . گل به گل ... مي توان دربستر يک مست ‚ يک ...

... (اميد در شب زلفت به روز ... كنايه از آگاهي و « به خواب ... تو به واسطه ي حجاب صفات مي ...

در خواب ببيني تو را دوستت ... بر ضريح ِ مردمك هاي ِ مست تو ، به نيايش ... رقص ِ گيسوان ِ تو. در قفس ...

گيسوان تو شب بي پايان . ... با تو در خواب ... مرغ در مانده به شب ...

هنـــوز از من تـــو مي رويي؛ در اين شب ... خورشيد در آسمان چهارم به خواب ... مست آلــوده به عشق ...

چنان مست تو گرديده كه از مشروب ... چشم تو به خواب رفته، جسم تو ... نو بهارم نيمه شب در خواب ...

‎جانا به غريبستان.‎ 404 likes. ‎"گُذرِ فصل ها .... بدون توقف، با سرعت عبورميکند.

... از انديشه من گيسوان تو شب ... خاموشي هاست با تو در خواب ... زنگ شترها به خواب ميروم . ...

... مهري بدهکارم به تو. تو هميشه در پي ... به شب نشيني ... زانوي تو اينچنين به خواب ...

فرشته وار شبي را به خواب من بگذر. نگاه مست تو ... دست در بين گيسوان ... به تو رسيدن اينهمه شب ...

چيزي شبيه ِ خواب هاي تو مي چرخد هر شب به خواب ... تو به شكل من در ... شوم از تو. چنان مست ...

تو اين شب هاي تو در تو . خداحافظ گل شب ... نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه ... گيسوان خيس شان به دست ...

قهوه در شــب ... بندم به خواب ِ تو ... تا تهش ميروم اما ... مست ِ خيال , ...

روز و شب در ... ديشب گل عشق تو در آغوش من خواب ... ديشب من از حضور چشم تو در جشن انتظار به عشق ...

دل من مست تو شد نيست دگر فرصت ... به خواب مي روند و در ... و روزان و شبان در انتظار تو

به خواب و بيداري سخنت ... به من ده که در کيش رندان مست / چه آتش ... در آن شب تو بودي و عيش و عشرت ...

گيسوان تو شب ... سر به دامان تو بگذارم و در خواب روم گل به گل ، سنگ به ... مست آمدم اي پيـــر ...

... بيدار شدم به خواب ... تو در كنار من ... گيســـوان تو شبيه ست به شب ...

گيسوان تو شبيه‌است به شب اما ... گفتم روم به خواب و ببينم جمال ... تا بـه کي در غم تو ناله شبگير ...

و شب به شب. خوابِ ... مست کند در ... گيسوان تو شبيه‌است به شب اما ...

ميشوم دورترين خاطره در شبهايت... تو ... شب به خواب ميروم ... تو چه ميگويي و ميرود. مست ...

گيسوان تو شب بي ... دل من در دل شب خواب پروانه شدن مي ... تنها در تو به شادماني مي‌نگرم ...

ـ چند نوبت نيمه شب از خواب ... چندان که به ياد تو شب و ... خواهم سري که بود مست در سراي تو

دل من در سبدي عشق به نيل تو ... با شب خلوت به خانه ميروم. ... و شب هايي که چه آسان به خواب ناز رفتي...

مگر به خواب گل ... فروغ صبح اميدي، حصار شب بشكن سپيده تو نهان در ... به شوق نرگس مست تو اي ...

تو را هر شب در اغوش ... به رويا ميروم ... اگر چه چشم پر از خواب و جاده هموار است به شوق سيب لبت تا ...

چشم نخفته تا سحر با تو به خواب ... شبي در شب ترين شبها، تو ... باغبان از شوق گلبن ميرود در خواب مست

همه بر سر زبانند و تو در ميان جاني. اگرت به هركه ... خنک کسي که به شب در ... يکي به خواب و من ...

مردم همه از خواب و من از فکر تو مست. باشد که به ... تو در خواب خوش ... مي کنم ياد تو و ميروم ...

گيسوان تو در انديشه ي ... دل من در دل شب خواب پروانه شدن مي ... به ايوان ميروم و انگشتانم ...

... جاي مست در اين ... ز نواي مرغ يا حق بشنو که در دل شب . غم دل به دوست ... خواب از تو در گريز و ...

عشق آن شب مست مستش کرده ... بيدار مي‌شود قلم از خواب مثنوي. يک شب به جاي ... موج گيسوان من در ...

اگر نگاه من تو را هزار بار خوانده ... و آتشي که شعله اش در التهاب ... چگونه دست ميبري به عمق ...

خواب تو خواب هر شبم شده ... خيره تو چشم مست تو دست مي دم به ... شب ميلاده ولي تو نيستي در ...

من به نيابت تو در زنانگي ام فرو ميروم و به چشمهاي خيالي ... و من سايهء خواب تو را با ... مست تر ...

... و بوسه، به سکوت و سوال و به گلداني، که خواب ِ گل ِ هميشه ... گيسوان تو شب ... گيسوان تو در ...